۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۲۲:۲۳
کد خبر: ۲۹۸۹
در ماه‌های اخیر، مهمترین عاملی که در تحولات منطقه خاورمیانه نقش‌آفرین بوده و دسته‌بندی‌های گوناگون را در منطقه دستخوش تغییر کرده، بحران سوریه بوده است. در این رابطه، به نظر می‌رسد، منسجم تر شدن محور مقاومت در مقابل سقوط دولت اسد، کشورهای پادشاهی‌های منطقه را یکی پس از دیگری به دامان رژیم اسرائیل سوق می‌دهد.
در ماه‌های اخیر، مهمترین عاملی که در تحولات منطقه خاورمیانه نقش‌آفرین بوده و دسته‌بندی‌های گوناگون را در منطقه دستخوش تغییر کرده، بحران سوریه بوده است. در این رابطه، به نظر می‌رسد، منسجم‌تر شدن محور مقاومت در مقابل سقوط دولت اسد، کشورهای پادشاهی‌های منطقه را یکی پس از دیگری به دامان رژیم اسرائیل سوق می‌دهد.

اخبار و گزارش‌ها حاکی از آن است که پس از دولت قطر ـ که مدت‌ها ‌‌رسما و آشکار در پی شکل دادن به مناسبات و تحکیم روابط با رژیم اسرائیل بوده و در این زمینه حتی دیدارهایی میان امیر قطر با مقامات ارشد اسرائیلی انجام گرفت ـ اینک امارات متحده عربی نیز در پی برقراری روابط رسمی، هرچند هنوز مخفیانه‌ با این رژیم است.

در این رابطه، روزنامه اسرائیلی «هاآرتص» گزارش داده بررسی لايحه بودجه اين کشور، نشان می‌دهد دولت بنيامين نتانياهو يک دفتر نمايندگی سياسی جديد رژیم اسرائيل را در يکی از اميرنشين‌های خليج فارس گشوده است. بررسی ‌هاآرتص از روی مفاد لايحه بودجه، نشان می‌دهد که دولت نتانیاهو برای اداره اين هيأت نمايندگی از سال ۲۰۱۰ بودجه اختصاص داده و دفتر را در نيمه سال ۲۰۱۲ فعال کرده است.

به نوشته این روزنامه،‌ در لايحه دو سالانه بودجه سال‌های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ نيز برای ادامه کار اين دفتر نمايندگی بودجه در نظر گرفته شده است.

هرچند محل دقيق اين دفتر نمايندگی اسرائيلی در لايحه بودجه اين کشور نیامده، به نوشته‌ها آرتص، به احتمال زياد این دفتر از امارات متحده عربی فعاليت می‌کند. وزارت خارجه رژیم اسرائيل در پاسخ به استعلام ‌هاآرتص گفته «نمی‌تواند واکنشی نشان دهد»؛ اظهارنظری که در موارد مشابه، به معنای تأیید مسأله مربوطه از سوی مقامات اسرائیلی است.

هاآرتص اشاره می‌کند، مناسبات اسرائيل و اميرنشين‌های خليج فارس از بالاترين حساسيت برخوردار است و «يعکوو ‌هاداس» سفير رژیم اسرائيل در آلمان و مسئول پيشين نمايندگی این رژیم در قطر در مقاله ای برای «پژوهشکده مطالعات ملی اسرائيل» در فوريه ۲۰۱۲ نوشته بود اسرائيل و اميرنشين‌های خليج فارس منافع مشترکی، هم در عرصه‌های اقتصادی و هم در زمينه‌های سياسی دارند.

گفتنی است، امارات متحده عربی هرگز با اسرائيل رابطه نداشته و چند سال پيش نيز ترور «محمود عبدالرئوف المبحوح»، يکی از سران شاخه نظامی حماس در هتلی در دوبی، به يک جنجال بزرگ مبدل شد و «ضاحی خلفی»، رييس پليس دوبی، بارها موساد را عامل اين قتل و رخنه دادن فريبکارانه ده‌ها مأمور مخفی موساد به دوبی معرفی کرد. اما پس از مدتی، آن جنجال پایان يافت و امارات، ديگر سخنی از پيگيری اين قتل سياسی مطرح نکرد.

رژیم اسرائيل در گذشته تنها يک هيأت نمايندگی محدود به عنوان مرحله نخست از گشايش دفتر بازرگانی در قطر داشت. اما در سال ۲۰۰۹ پس از مدتی که اين دفتر به حالت رکود درآمده بود، ‌‌رسما ‌بسته شد.

سال‌های زيادی پيش از آن، در سال ۱۹۹۶، اسرائيل برای مدتی بسيار کوتاه دفتری مشابه در مسقط پايتخت سلطان نشين عمان داشت؛ اما آن هم با آغاز انتفاضه فلسطينی‌ها در دولت آريل شارون تعطيل شد؛ هرچند پانزده سال پیش از آن، نوعی مروادات محرمانه بين دو کشور برقرار بود.

امير قطر تنها رهبر در ميان اميرنشين‌ها بود که آشکارا با مقاماتی از رژیم اسرائيل ديدار کرد. شيمون پرز و تزيپی ليونی دو مقام ارشد اسرائيلی بودند که در دوحه قطر و نيز در نيويورک با امير و نخست وزير قطر ديدار کردند.

بنا بر اسناد ويکی ليکس، ديپلمات‌های اسرائيلی به مقامات آمريکا گفته بودند که تزيپی ليونی وزير خارجه وقت رژیم اسرائيل مناسبات نزديکی با همتای اماراتی خود برقرار کرده و امارات و اميرنشين‌ها براين باور بودند که «در برابر ايران، می‌توانند هميشه روی اسرائيل حساب کنند».

بنا به نوشته ويکی ليکس، يک ديپلمات اسرائيلی حتی به همتايان آمريکايی خود گفته بود «اميرنشين‌ها مطمئن هستند که اسرائيل می‌تواند جادو کرده و آنها را در برابر خطرات ناشی از ايران محافظت کند».

بر پایه اسناد ويکی ليکس، وزير خارجه بحرين نيز در سال ۲۰۰۵ در دیداری با آمريکايی‌ها گفته بود، «همين ديروز با سفير سيار اسرائيل در منطقه، بروس شاکدون، ديدار کرده ام و می‌دانيد که اکنون مدتی است ‌ما مناسبات محرمانه ای با يکديگر داريم».

به هر حال، گزارش جديد‌ هاآرتص نشان می‌دهد با وجود پنهان کردن مناسبات محرمانه، رژیم اسرائيل از سال ۲۰۱۰ دوباره مجوز رسمی ورود به اميرنشين‌ها را ـ دست‌کم از طريق يکی از شيخ‌نشين‌ها که به احتمال زياد امارات متحده عربی است ـ به دست آورده است.

در تحلیل این موضوع باید اشاره کرد که آنچه در یکی دو سال اخیر به طور ویژه ای، زمینه نزدیکی هر چه بیشتر شیخ نشین‌های منطقه به رژیم اسرائیل را فراهم کرده، تحولات منطقه، به ویژه وقوع انقلاب‌های عربی ـ که پایه حمایتی رهبران این کشورها را ضعیف کرده ـ و همچنین بحران سوریه است که با طولانی شدن و ‌تحقق نیافتن اهداف این کشورها در قالب آن، زمینه در پیش گرفتن رویکردی جدید را برای آنان فراهم کرده است.

بر این اساس، ناکامی گروه‌های شورشی سوری در براندازی دولت اسد و حمایت ایران و حزب الله لبنان از دولت سوریه، این کشورها را به سمت و سوی همکاری با رژیم اسرائیل علیه دولت دمشق سوق داده است تا از این طریق، به زعم خود با ایجاد رخنه در محور مقاومت، توازن منطقه ای را نیز به ضرر ایران تغییر دهند.

اما آنچه این کشورها به آن توجه نمی‌کنند، وجود تضاد بنیادی و ماهوی میان این رژیم با اعراب و این حقیقت است که در صورت تضعیف محور مقاومت در منطقه و فراهم شدن زمینه برای رژیم اسرائیل، این رژیم در مرحله بعدی، کارهای خود را علیه همین شیخ نشین‌ها معطوف می‌کند تا به تنها هژمون در منطقه تبدیل شود.
گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر