۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۵:۴۸
کد خبر: ۱۳۴۷۷
چشم پوشی از یک خطر بالقوه
جهان و ایالات متحده باید همان محدودیت‌هایی را که برای عدم دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای وضع کردند، برای برنامه سلاح‌های هسته‌ای اسرائیل نیز اتخاذ نمایند.
شعار ملی اسرائیل باید "به عمل من نگاه نکنید. فقط آنچه را که می گویم انجام دهید" باشد. گستاخی اسرائیل، خود را به شکل زجرآور و خطرناکی در برنامه سلاح های هسته ای این کشور یهودی نشان می دهد. دورویی شدید اسرائیل - که برای هر کس روی این کره خاکی بسیار خطرناک است - در مطالبه این رژیم نهفته است. این خواسته چیست؟ "هیچ ملتی در خاورمیانه مجاز به داشتن سلاح هسته ای نیست."

اسرائیل از بازرسی مستثنی است

در حالی که نتانیاهو بر سر توافق هسته ای بین ایران و P5+1 اوقات تلخی می کند، اسرائیل به توسعه زرادخانه هسته ای خود ادامه می دهد.

مرض دورویی در رابطه با برنامه سلاح های هسته ای و کشتار جمعی اسرائیل، به آمریکا نیز سرایت کرده است. برای مثال، "دلیل" اصلی سیاستمداران آمریکا برای آغاز جنگ با عراق این بود که آنها به غلط ادعا می کردند که عراق در حال ساخت سلاح هسته ای است. چرا این آقایان در حالی که جنگ واقعی علیه برنامه هسته ای ملت دیگری در خاورمیانه را آغاز کردند، چشم خود را به روی سلاح های هسته ای اسرائیل بستند؟ پاسخ این است که جنگ علیه عراق، در حقیقت برای نفع رساندن به اسرائیل بود.[1]

بچه غول واشنگتن، بی بی نتانیاهو نه تنها بر سر توافق هسته ای با ایران بدخلقی می کند، بلکه در حال همکاری با عروسک های خیمه شب بازی اسرائیل در کنگره آمریکا، برای تخریب توافق و سوق دادن آمریکا به جنگ دیگری به نفع کشور یهودی است. سیاستمداران هر دو حزب (جمهوریخواه و دموکرات) آمریکا که عمیقا در دستان لابی فوق العاده پرقدرت اسرائیل هستند، در حال تلاش برای ارائه طرحی به کنگره، به منظور تخریب توافق هسته ای با ایران هستند.[2] سناتوردموکرات چاک شومر - که قرار است بعد از رفتن هری رید از سنا، رهبری دموکرات های سنا را به عهده بگیرد- نیز در حال کار بر روی تخریب توافق هسته ای با ایران است.[3] شومر یک یهودی است  که به غلط باور دارد که خداوند وی را برگزیده است تا مدافع اسرائیل در سنای امریکا باشد.[4] اگر آنها در کار خود موفق شوند، جنگ مذهبی دیگری برای (منافع) اسرائیل شکل خواهد گرفت که مالیات دهندگان آمریکایی و سربازان این کشور باید هزینه آن را بپردازند.

جان اف کندی آخرین رئیس جمهور آمریکا بود که برای متوقف کردن لابی صهیونیست  و برنامه سلاح های هسته ای اسرائیل تلاش کرد.

اسرائیل، بدون داشتن لابی در آمریکا، احتمالا از سلاح های کشتار جمعی برخوردار نخواهد بود. رئیس جمهور(سابق) آمریکا جان اف کندی در مقابل اسرائیل و لابی اش ایستادگی کرد. کندی از خطر لابی اسرائیل برای آمریکا و خطر اسرائیل مسلح به سلاح هسته ای برای دنیا آگاهی داشت. همانطوری که دکتر لوران گینوت اشاره می کند:[5]

"کمیته روابط خارجی سنای آمریکا در ماه مه 1963 با هدف نظارت بر اقدامات شورای صهیونیستی آمریکا و آژانس یهودی اسرائیل، بازرسی از فعالیت های مخفیانه عوامل خارجی در خاک ایالات متحده را، آغاز کرد. بازرسی از فعالیت های عوامل خارجی در آمریکا با گزارش ماه مارس 1961 سناتور ویلیام فولبرایت (William Fulbright)آغاز شد. (گزارش فولبرایت در سال 2010 از طبقه بندی محرمانه خارج گردید.) در این گزارش می خوانیم: "در سالهای اخیر تعداد حوادثی که ناشی از دخالت دولت های خارجی – و یا عوامل آنها – در آمریکا است افزایش یافته است و این دولتها با هدف تاثیرگذاری بر مسیر سیاست خارجی آمریکا از طریق مجاری غیر معمول دیپلماتیک دست به این نوع مداخلات می زنند." منظور فولبرایت از فعالیت های مخفیانه – چه در آمریکا و چه در جاهای دیگر – "ماجرای لاوُن"[6] در سال 1953 بود که طی آن گروهای از یهودی های مصری برای بمب گذاری در مراکز بریتانیا در مصر به خدمت گرفته شدند. هدف از این اقدام این بود که تقصیر را به گردن اخوان المسلمین مصر اندازند و به این ترتیب جمال عبدالناصر را در نظر آمریکا و بریتانیا بی اعتبار کنند."

رئیس جمهور کندی و برادر کوچکترش رابرت کندی – دادستان وقت آمریکا (Attorney General) – در اثر تحقیقات کمیته (روابط خارجی سنا) هشیار شدند و سعی داشتند تا شورای صهیونیستی آمریکا را مجبور به ثبت تشکیلاتشان – به عنوان عامل یک دولت خارجی – در آمریکا نمایند تا به این ترتیب فعالیتهای این شورا را از نزدیک رصد کنند و مانع از تضعیف دموکراسی آمریکایی گردند.

تلاش های برادران کندی مورد مخالفت شدید شورای صهیونیستی آمریکا قرار گرفت، چرا که ثبت تشکیلات آنها موجب می شد تا افکار عمومی آمریکا (و دنیا) در جریان اقدامات آنها قرار بگیرند.[7] شورای مذکور می دانست که اگر آمریکایی ها از اقدامات آنها - که برای سیطره و تفوق اسرائیل برآمریکا و جهان صورت می گرفت – مطلع شوند، مانع از فعالیت صهیونیست ها (در آمریکا) خواهند گردید. ( یکی از وبگاه های مهمی که اسرائیل و عملیاتهای این رژیم در آمریکا را در معرض دید عموم می گذارد، وبگاه "اگر آمریکایی ها می دانستند است".)

رئیس جمهور کندی همچنین به شدت با دستیابی اسرائیل به بمب هسته ای مخالفت کرد. وی می خواست که برنامه هسته ای اسرائیل در دیمونا مورد بازرسی منظم متخصصان آمریکایی باشد تا به این ترتیب از عدم دستیابی کشور یهودی به سلاح هسته ای اطمینان حاصل کند. کندی در نامه 4 ژوئیه 1963 به نخست وزیر وقت اسرائیل – اِشکول – هدفش را به شکل واضحی توضیح داد.[8]

تقریبا تمام مخالفان لابی اسرائیل و برنامه سلاح کشتار جمعی این رژیم، پس از ترور بی رحمانه کندی در 22 نوامبر 1963 در دالاس تگزاس، مجبور به سکوت شدند. قهرمان یهودی، مُردخای وانونو(Mordechai Vanunu) – یعنی همان فردی که برنامه سلاح های هسته ای اسرائیل را برای دنیا افشا کرد و هزینه سنگینی به خاطر آن پرداخت و هنوز هم می پردازد – معتقد است که اسرائیل عنصر کلیدی ترور رئیس جمهور کندی بود.[9] داستانی که در میان عموم رایج شد و تنها گزارش رسمی این جریان است و می گوید که لی هاروی اسوالد (Lee Harvey Oswald) تنها فرد قاتل کندی است، به دلایل متعدد، به دنبال منحرف کردن افکار عمومی و آدرس غلط دادن است. در نامه 3 مارس 1964 که مدیر وقت سیا جان مک کُن (John McCone) به رئیس سرویس مخفی آمریکا جیمز رولی (James Rowley) نوشته، به این موضوع اشاره داشته که اسوالد برای سازمان سیا کار می کرده است.[10]

رئیس جمهور کندی درک و دانش عمیقی درباره تاریخ (آمریکا) داشت. وی حتما از هشدار جورج واشنگتن به مردم آمریکا در رابطه با "عدم اجازه مداخله یک ملت خارجی در آمریکا" آگاه بود. جورج واشنگتن در نطق تودیع خود در سال 1796 گفت:

"]رفتارتان با ملت ها بر اساس حسن نیت و عدالت باشد. بذر صلح و سازش با ملت ها را بکارید. دین و اخلاق نیز چنین دستور می دهند. آیا سیاست خوب (در قبال ملت ها) جز این است؟ ارزش یک ملت روشنفکر، بزرگ، آزاد و امروزی به این است که موهبت ها و نجابت و الگوی جدید انسانهای هدایت شده به نور رحمت و عدالت متعالی را به همنوعان خود هدیه کند. آیا کسی در این تردید دارد که ثمره چنین سیاستی، در دراز مدت، با ارزش تر از منافع زودگذر- که ممکن است به خاطر تاسی به این سیاست از دست بروند – است؟ آیا ممکن است که قادر متعال سعادت دائمی ملتی را در پیوند با صداقت و اخلاق مداری آن ملت قرار نداده باشد؟ این چیزی است که حداقل، تمام تفکراتی که به کرامت انسانی باور دارند آن را توصیه می کنند. افسوس! آیا قرار است که تباهی اخلاقی، مانع از تحقق چنین سیاستی(در قبال ملت ها) گردد؟[[11]

برای تحقق این سیاست، هیچ چیز مهمتر و اساسی تر از ضدیت دائمی و عمیق با (مداخله) ملت های بیگانه نیست. پیوندهای عاشقانه با دیگر ملت ها باید حذف شود و در عوض بذراحساسات دوستانه و توام با عدالت نسبت به آنها، کاشته گردد. ملتی که در عشق و یا نفرت نسبت به دیگران راه افراط را پیش می گیرد تا حدودی تن به بردگی می دهد. چنین ملتی برده عشق و یا خصومتش می شود و هر یک از اینها (عشق و یا نفرت) کافیست تا ملتی را از وظیفه و منافع (اصلی) خود منحرف کند. دشمنی یک ملت با ملت دیگر، فراهم کننده بستر مناسب برای توهین و آسیب زدن، انباشته شدن نفرت و ستیزه جویی و انعطاف ناپذیری هر یک از آنها نسبت به دیگری می شود و این فضا (به نوبه خود) به هنگام وقوع حوادث جزئی و اتفاقی، موجب درگیری های مکرر و نزاع های خونین و مسموم (طرفین) می گردد. ملتی که عامل به حرکت درآورنده اش نفرت باشد، بعضا حکومت (کشورش) را بدون محاسبات عالی سیاسی وارد جنگ می کند. برخی اوقات حکومت در این گرایش مردم (نفرت نسبت به دیگران) نقش ایفا می کند و (صرفا) بر اساس علاقه و احساسات شدید موضعی را اتخاذ می کند که منطق آن را رد می کند، و گاهی اوقات این حکومت است که از احساسات خصمانه ملت برای عداوت ناشی از غرور، تمایلات(جاه طلبانه) و دیگر انگیزه های بدخواهانه خود بهره برداری می کند. آرامش ملت ها و بعضا آزادی آنها، اغلب قربانی چنین سیاستی می شوند.

به همین ترتیب، عشق یک ملت به ملتی دیگر، تالی فاسدهای گوناگونی دارد. همدلی با ملت دیگر موجب می شود که به غلط تصور کنید که منافع مشترکی با آنها دارید و حال آنکه این منافع، خیالی هستند و ریشه در واقعیت ندارند و منافع واقعی (شما) محسوب نمی شوند. این همدلی موجب می شود که دشمنان آن ملت با شما نیز دشمنی کنند و شما بدون دلیل و انگیزه کافی وارد درگیری و جنگ های ملت دیگری شوید. چنین سیاستی موجب می شود که شما به یک ملت امتیازاتی – که از دیگر ملت ها دریغ می کنید – بدهید و این به نوبه خود آسیب مضاعفی برای شما در برخواهد داشت.

  • اولا بدون آنکه ضرورتی در میان باشد، از آنچه ملزم به حفظ آن بودید جدا می شوید (جدایی از ملت های دیگر)
  • ثانیا بدنیتی، حسادت و حس انتقام جویی در ملت هایی که این امتیازات را از آنها دریغ کرده اید تحریک می کنند.

هم پیمانی این چنین با یک ملت خاص، بستری را فراهم می کند تا شهروندان فاسد، جاه طلب و یا فریب خورده – که خود را وقف آن ملت مورد علاقه کرده اند – بدون ترس از رسوایی در نظرعموم و یا حتی بعضا به اسم التزام اخلاقی، احترام به افکار عمومی و هواداری منافع ملی – که فقط پوششی (اغوا کننده) برای محبوبیت عمل شان در بین مردم است اما در باطن چیزی جز پیروی احمقانه از تباهی، جاه طلبی، یا دلدادگی نیست - به منافع کشور خود خیانت کنند و میهن را به پای منافع ملتی دیگر قربانی نمایند."

سخن گفتن از اینکه آیا یک پدیده حقیقتا آن گونه که ظاهرش نشان می دهد هست یا خیر، اغلب دشوار است، اما اگر باراک اوباما به جایی رسیده است که می خواهد با ایران بر سر موضوع هسته ای توافق کند، در اینصورت به او ادای احترام می کنم. امیدوارم که نئوکان های پیرو کتاب مقدس عبری ( Hebrew Bible) یا همان عهد قدیم (تورات) و هم پیمانان آنها در اسرائیل و لابی اسرائیلی آمریکا، در تلاش شان برای تخریب توافق و کشاندن آمریکا و جهان به جنگ دیگری که به نفع کشور یهودی است شکست بخورند. جهان و ایالات متحده باید همان محدودیت هایی را که برای عدم دستیابی ایران به سلاح هسته ای وضع کردند، برای برنامه سلاح های هسته ای اسرائیل نیز اتخاذ نمایند.

نویسنده: باب جانسون

منبع - وترنزتودی[12]

مترجم – حامد ضرغامی

 

[4] چاک شومر در تقبیح مخالفت دولت اوباما با شهرک سازی اسرائیل – طی مصاحبه رادیویی در سال 2010 با شبکه رادیویی یهودیان در نیویورک -  گفت:" من با کاخ سفید تماس گرفتم و گفتم اگر از مخالفت خود با شهرک سازی عقب نشینی نکنید، در میان مردم خراب تان خواهم کرد. وی در پایان مصاحبه رادیویی خود گفت : خداوند مرا به عنوان نماینده اسرائیل برگزیده است. شما به خوبی می دانید که نام خانوادگی من Schumer در اصل Shomer به معنی نگهبان بوده است. اجداد من نگهبان های گتوی یهودیان در چارتکوف – شهری در اوکراین که تا سال 1939 در خاک لهستان قرار داشت – بودند. بر این باور هستم که حاشم (لقب خدا در میان یهودیان ارتدوکس) این نام را برای من انتخاب کرد. یکی از نقش های مهم من در سنای آمریکا این است که نگهبان اسرائیل باشم، و تا آخرین نفس به این ماموریت (الهی) ادامه می دهم.(م)

http://www.huffingtonpost.com/mj-rosenberg/schumer-im-on-a-mission-f_b_560091.html

 

http://www.examiner.com/article/democrat-senator-chuck-schumer-thinks-he-s-on-a-mission-from-god-to-protect-israel

 

[6]  Lavon Affair  تاریخ 1953 که برای این حادثه توسط نویسنده ذکر شده، درست نمی باشد. عملیات مخفیانه طراحی شده توسط وزیر دفاع وقت اسرائیل پینهاس لاون(Pinhas Lavon) در تابستان سال 1954 صورت گرفت. هدف از این عملیات این بود که به وسیله گروهی از یهودیان مصری - که در استخدام آژانس اطلاعات اسرائیل بودند  - در مراکز آمریکایی و بریتانیایی مصر – از جمله سینماها، کتابخانه ها، و مراکز آموزشی – بمب گذاری کنند تا به این ترتیب تقصیر آن را به گردن اخوان المسلمین، کمونیست ها، و ناسیونالیست های مصری اندازند، وبریتانیا - از طریق ایجاد هرج و مرج در مصر - به حفظ نیروهای خود در منطقه کانال سوئز متقاعد شود. این عملیات به دلیل بی سرانجام بودن، در میان اسرائیلی ها به "ماجرای بدشگون(Unfortunate Affair)" معروف شد و منجر به استعفای پینهاس لاون گردید. اسرائیل تنها 51 سال بعد – سال 2005 – مسئولیت این عملیات را به عهده گرفت و بازماندگان این ماجرا مورد تقدیر رئیس جمهور وقت اسرائیل موشه کاتساو قرار گرفتند.(م)

 

http://www.britannica.com/EBchecked/topic/332725/Lavon-Affair

 

James M. Lutz; Brenda J. Lutz (2004). Global terrorism. p. 46. ISBN 0-415-70051-5. Retrieved 7 June 2011.

 

S. Teveth (1996). Ben-Gurion's spy: the story of the political scandal that shaped modern Israel. Columbia University Press. p. 81. ISBN 978-0-231-10464-7

 

[7]  تصویر سند - متعلق به وزارت دادگستری آمریکا که متعلق به 17 اکتبر  1963 است - شاهدی بر ادعای نویسنده می باشد و توسط خود ایشان در متن مقاله درج گردیده است. در این سند صریحا به علت مخالفت شورای صهیونیستی آمریکا با ثبت تشکیلات خود اشاره شده است. شورای مذکور معتقد بود که جنبش صهیونیسم  - در صورت علنی شدن اقدامات شان – ضربه خواهد خورد. به تاریخ سند توجه نمایید. ظاهرا تاریخ بایگانی سند 18 اکتبر 1963 می باشد. دقیقا 4 روز بعد از این تاریخ، کندی در 22 نوامبر 1963 در دالاس تگزاس ترور شد.(م)

 

http://irmep.org/ILA/AZCDOJ/P6100028-29azcobligate/default.asp

 

[11]  از آنجایی که متن ذکر شده توسط نویسنده، بخشی از نطق جرج واشنگتن است، و بدون اشاره به قسمت پیشین سخنرانی وی، تا حدودی مبهم به نظر می رسید، لذا بخشی از نطق وی را – که در داخل کروشه می باشد – برای وضوح بیشتر مطلب به آن اضافه نمودم. متن کامل سخنرانی واشنگتن در پیوند زیر در دسترس است.(م)

 

http://avalon.law.yale.edu/18th_century/washing.asp

 


گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر