۰۶ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۳:۰۵
کد خبر: ۱۱۸۶۴
معاون فرهنگستان علوم اسلامی قم
علیرضا پیروزمند گفت: مقام معظم رهبری با دیپلماسی فرهنگی نقش تاثیر گذاری با نوشتن نامه به جوانان غرب ایفا کردند اکنون اندیشمندان اسلامی باید وظیفه خود را در این زمینه به درستی به انجام برسانند.

حجت الاسلام والمسلمین دکتر علیرضا پیروزمند معاون فرهنگستان علوم اسلامی قم در مورد نامه مقام معظم رهبری به جوانان اروپا و آمریکای شمالی گفت: رهبر معظم انقلاب اسلامی با حکمت و هوشمندی در مقطع مهمی این نامه را نوشتند. مقطعی که ارباب رسانه و سرمایه داران و صاحبان زر و زور نظام استکباری سعی می کردند از طریق سناریوی از پیش طراحی شده که چند سال دنبال می کنند و یکی از روزهای سخیف آن، حوادثی است که در فرانسه اتفاق افتاد، سعی می کنند چهره واقعی مسلمانان را لکه دار و چهره وارونه و کاذب و کریه ای را در مقابل ذهن مخاطبان خودشان ترسیم کنند.

وی افزود: متأسفانه به دلیل تسلطی که صهیونیسم و اذناب آنها در رسانه های بین المللی امروز دارند به این سمت می رفتند که این هجوم فرهنگی را تا حدی پیش ببرند که به برخوردهای فیزیکی و عملیاتی مردم منجر می شد؛ یعنی به جای اینکه دولتهای استعماری و استکباری بخواهند مستقیماً با مسلمانها درگیر شوند، عملاً جو عمومی جامعه خود را به سمتی سوق می دهند که مردم آنها با مسلمانها درگیر شوند و آنها خود به عنوان حمایت کننده به صحنه بیایند و در نهایت، انزوای بیش از پیش مسلمانها و تفکر اسلامی را به پیش ببرند.

این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه سخنانش تصریح کرد: در نقطه مقابل شرایطی که دشمن سعی می کرد این حساسیت منفی را ایجاد کند، مقام معظم رهبری از طریق دیپلماسی عمومی فرهنگی به میدان آمدند و با استفاده از ابزار خود آنها به جنگ آنها رفتند و با استفاده از فضا و شبکه های مجازی به گونه ای این بیانیه تاریخی را منتشر کردند که رسانه های دست نشانده آنها مثل CNN و امثال آن مجبور شدند این نامه حکیمانه را پوشش خبری دهند.

پیروزمند با اشاره به اینکه انتظار می رود در کنار فضایی که آنها ایجاد کردند این نامه مؤثر واقع شود، بیان کرد: دنیای استکباری این صحنه آرایی را انجام داده است. چه واقعه ای اتفاق افتاده که آنها خودشان را بیش از پیش در مخاطره می بینند تا مجبور شوند که دست به دامن حرکتهای این چنینی شوند که مسلمانها را به انزوا بکشند؟ به نظرم آنچه که در پی سالیان اخیر بیش از گذشته در دستور کار نظام استکباری قرار گرفت، ارائه چهره وارونه ای از اسلام بود. به دلیل اینکه اسلام بیش از پیش رو به گسترش بود و این حجم از گسترش طبعاً مورد رضایت آنها نبود.

وی با بیان اینکه قدرت سیاسی مسلمانان به ویژه در خاورمیانه و از جمله قدرت سیاسی ایران در منطقه رو به افزایش است و این برای آنها نگران کننده بوده و هست، گفت: در نقطه مقابل پوچی و بی هویتی به ویژه در نسل جدید اروپا و آمریکا در اثر تسلط اندیشه لیبرال دموکراسی پیدا شد و آموزه های مسیحیت و یهودیت هم عملاً نتوانست آنها را ارضاء و از تجدیدنظر در اندیشه دنیای مدرن حفظ کند. این امور باعث شد که علامت سؤالهای جدید و بحرانهای جدید مقابل آنها ایجاد شود.

این نویسنده و محقق کشورمان تأکید کرد: دشمنان و استکبار جهانی علی رغم گسترشی که اسلام و مسلمانان حتی در قلب اروپا و آمریکا پیدا می کرد، نمی توانستند مقابله مستقیمی داشته باشند به خاطر اینکه مغایر با اصولی بود که آنها به دفعات بر آن اصرار ورزیدند از جمله همین اصلی که الان دارند براساس آن با اسلام مقابله می کنند؛ ازجمله آزادی. طبیعتاً به دلیل پای بندی ظاهری که می خواستند به اصل آزادی داشته باشند باید اجازه می دادند عده ای اگر می خواهند اعتقاد به اسلام داشته باشند این گونه رفتار کنند و با حفظ مقررات و قوانین کشور زندگی خود را ادامه دهند اما این روند و پیوند این عواملی که عرض کردم برایشان رضایت بخش نبود. روال و برآوردشان این بود که از نظر فرهنگی روال دارد از دستشان خارج می شود، لذا برای اینکه نفوذ اسلام را کم کنند ارائه اسلام وارونه را در دستور کار خود قرار دادند؛ اسلامی که خشونت طلب، بی منطق و مخالف آزادی و تجدد و نوگرایی است.

وی در ادامه سخنانش تصریح کرد: دشمنان از طریق مانع تراشی برای شناختن و شناساندن اسلام ناب از یک طرف و بزرگ جلوه دادن موفقیتها و ویژگیهای فرهنگ غربی از طرف دیگر سعی می کردند که این وضعیت فرهنگی را از این طریق به کنترل خود در بیاورند اما به تدریج مشخص شد که این تبلیغات کلامی؛ چه تبلیغات از نوع ممانعت و چه تبلیغات از نوع نسبت دادن حرفهای ناروا به اسلام تأثیری که آنها می خواستند را نگذاشته است، لذا در چند سال اخیر به این نتیجه رسیدند که لازم است که وارد فاز جدیدی شوند.

وی افزود: این فاز جدید عبارت بود از: حمایت و زمینه سازی کردن برای شکل گیری الگوی انحرافی عینی و میدانی در دنیای اسلام و بزرگ کردن و معرفی کردن آنها به عنوان نماد اسلام. این قضیه از افغانستان و ظهور القاعده و بن لادن در افغانستان شروع شد. بعد در قالبهای متنوعی همان نوع تفکر و همان جنس اندیشه در سوریه، عراق و جاهای دیگر و با عناوین مختلف مانند النصرة، داعش و ... تکثیر پیدا کرد و ممکن است از این به بعد باز گروه های دیگری با این عنوان یا عناوین دیگری متولد شوند. دقیقاً این سیاست بود که می خواست اسلام وارونه ای را به مخاطبین خود القا کند.

پیروزمند با اشاره به اینکه اتفاق جدیدی که در فرانسه اتفاق افتاد به نظرم همان سناریو را وارد مرحله جدید کرد و آن عینی کردن تهدید و زمینه سازی برای عینی کردن تهدید در متن اروپا و آمریکا بود. در مرحله قبل گروهی مثل القاعده یا داعش را درست کرده بودند که تهدیدش برای اروپا و آمریکا نبود اما آنها می توانستند بگویند که اسلام یعنی خونریزی، خشونت، بی منطقی و ... و به این ترتیب از گرایش به اسلام جلوگیری کنند. در شهر پاریس به نام اسلام، آدم کشی کردند. طبیعتاً این تهدید را عینی کردند و در کنار چشم و گوش مردم و جوانان اروپا و آمریکا خواستند آن را ملموس کنند تا زمینه واگرایی و واکنشهای منفی بیش از پیش فراهم شود. به ویژه با ضمیمه شدنش به بزرگ نمایی های تبلیغاتی که با تخصصی که در بحثهای افکار جمعی دارند انجام دادند.

پیروزمند گفت: اهمیت و زمان شناسی مقام معظم رهبری در بیان انجام این اقدام از این جهت حائز اهمیت است که در زمانی این اقدام صورت گرفت که بهترین و حساس ترین شرایط وجود داشت و امیدواریم انشاء الله روشنگری لازم را در پی داشته باشد که ترفند آنها همچون گذشته خنثی شود.

وی با تأکید بر اینکه این نامه وجه مشترکی با نامه امام(ره) به گورباچف و وجه اختلافی دارد، گفت: نامه حضرت امام(ره) هم در مقطع تاریخی حساسی به گورباچف ارائه شد، مقطعی که یک نوع تفکر مادی گرایانه که نیمی از کره زمین را تحت تأثیر قرار داده بود در حال فروپاشی بود و ناکارآمدی خودش را نشان داده بود و امام(ره) از طریق آن نامه تاریخی خواستند هم توجه بدهند که شما در حال فروپاشی هستید و هم از طریق دعوت به توحید و اسلام توجه دهند که در دام غرب و سرمایه داری و نظام سرمایه داری نیفتند که متأسفانه آنها پیام امام(ه) را نشنیدند و به سمت غرب گرایش پیدا کردند و الان می بینیم که با چه چالشهای اقتصادی و سیاسی روبرو هستند.

پیروزمند تصریح کرد: نامه مقام معظم رهبری با توجه به توضیحی که عرض کردم در موقعیت حساسی است، برای اینکه دشمن به زعم خود حلقه محاصره فرهنگی و هدایت افکار عمومی علیه مسلمانان را تنگتر می کند و رهبری از این طریق خواستند با کمترین هزینه، بیشترین بهره برداری را از نظر فرهنگی واجتماعی انجام دهند که امیدواریم که این اتفاق بیفتد. منتها تفاوت رویکرد اخیر رهبری با مورد مشابه قبلی این است که مقام معظم رهبری در این نامه همان طور که عرض کرم از دیپلماسی فرهنگی استفاده کردند و مخاطب خودشان را جوانان قرار دادند و به عمد تأکید کردند خواست و سرنوشت جوانان را با خواست و سرنوشت سیاستمداران جدا کنند و عملاً به صورت غیرمستقیم خواستند بگویند شما خودتان را با سرنوشت آنها گره نزنید و در جهلی که آنها می خواهند شما را در آن باقی بگذارند باقی نمانید.

این محقق و استاد دانشگاه گفت: از نظر مشابهت، حساسیت در موقعیت تاریخی تشابهی بین این دو نامه وجود دارد اما از نظر ابتکار عمل، به نظر می آید این ابتکار عمل جدیدی است، منتها به دلیل همین ماهیت این ابتکار عمل این جمله را در نهایت بیان می کنم. مقام معظم رهبری نقش تاثیر گذاری ایفا کردند و به باور حقیر فرد دیگری در دنیای اسلام از موقعیت جایگاه و نفوذی که ایشان داشتند که چنین پیامی دهند برخوردار نبود و نیست. به همین دلیل امیدواریم منشأ تأثیرات کوتاه مدت و بلندمدتی قرار گیرد. درست این است که بقیه روشنفکران و اندیشمندان اسلامی در امتداد این نامه وظیفه خودشان را به درستی ایفا کنند و آن رهنمودی که رهبری بیان کردند برای آگاهی بخشی و آگاهی یابی جوانها سابقه آنها را مقابل خودشان ترسیم کنند که مثلا فکر نکنید در اروپا و آمریکا سابقه خشونت طلبی وجود نداشته است و ... .

پیروزمند در پایان سخنانش تصریح کرد: مقام معظم رهبری خواستند فاصله اطلاعات تاریخی جوانان اروپا و آمریکای شمالی را کم کنند. علاوه بر این خواستند نشان دهند سیاستمداران آنها چه منافعی را دنبال می کنند و چگونه آنها را در جهل باقی می گذارند. محور سوم اینکه تعالیم اسلام بلاواسطه به مخاطبین انتقال داده شود و چهارم اینکه معرفی انگیزه های سیاه نمایی نظام استکباری در قبال مسلمانان برای مخاطبین جوان آشکار شود. قاعدتاً هر فردی به اندازه بضاعت خود و ارتباطی که دارد باید این پیام رسانی و آگاهی بخشی را به قلب اروپا و امریکا منتقل کند. تأکید بیشتر بنده بر این است که بتوانیم هم راه شناخت مستقیم از اسلام را به آنها یاد بدهیم یعنی چگونه به منابع اصیل اسلامی دسترسی پیدا کنند و هم اینکه گزیده هایی از آموزه های اسلامی را به صورت فراگیر و مستند در شبکه های آنها منتشر کنیم تا به عبارتی انگیزه آنها برای شناخت مستقیم از اسلام افزایش پیدا کند. این حرکت به نظرم می تواند این موج فرهنگی را ایجاد کند که طبعاً پیامهای مثبتی را به ارمغان خواهد آورد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر